مهموني ميترا جون
سلام اميرحسين خوبم اين روزها هوا خيلي خوب شده داره كم كم رو به سردي ميره و امروز صبح هم كه هواي نيمه ابري باحالي رو داريم جونم بهت بگه چند روز پيش خونه دوستم ميترا جون دعوت بوديم خانومها بابچه هاي گلشون بودن و ميزبان ميترا جون و رونيكا جون كه از دوستهاي گل موسيقي خودته ،مهموني خيلي عالي بود كلي كيف كرديم هم ما مامانا هم شما بچه ها همون روز من شما رو فرستادم مهد آخه براي ناهار قرار داشتيم براي همين ساعت 1.30 اومدم دنبالت اما تا رسيديم خونشون يكمي طول كشيد خيلي پر ترافيكه مسيرشون تازه اون ظهر بود اونقدر شلوغ بود خلاصه مطلب وقتي رسيديم شما رفتي با دوستاي خودت بازي كني ما خانومها هم دور هم جمع شديم و با هم گپيديم و ميترا جون يه ميز ناهار مفصل چيده بود كه واقعا دستش درد نكنه چقدر هم غذاهاي خوشمزه ايي مخصوصا سوپه جوش كه خيلي عالي بود يادم باشه ازش بپرسم چه جوري پخته بود آخه خيلي سوپ جو ها مختلفن و خلاصه ناهار صرف كرديم و دوباره با هم به گپ و دلتنگي هايي از غيبت پرداختيم اميرحسين خيلي به وسايلهاي دخترونه خوب علاقه داريا همش در حال بازي كردن با ميز توالت رونيكا بودي يا با لباسشوييش بازي ميكردي البته شايد به خاطر اين بود كه با اسباب بازيهاي پسرونه متفاوت بود علاقه نشون ميدادي؟ اما پسر خوبي بودي و خيلي به حرفهام گوش ميدادي و خلاصه ماجرا به يه زور و زحمت راضي شدي كه بريم خونه از بس بهت خوش گذشته بود وواقعا دست ميترا جون درد نكنه كه خيلي خيلي خيلي زحمت كشيده بودن
اونم رونيكا ميزبانمون اينجا فعلا ريخت و پاشها شروع نشده ها