اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

امیرحسین و سرماخوردگی

1391/8/8 7:03
نویسنده : مامان ستاره
1,121 بازدید
اشتراک گذاری

امان از این فصل سرما و ویروسهاش امیر حسین منم سرما خورد پنجشنبه شب بود خيلي تو خونه حوصله ات سررفته بود همون موقع داشتم با خاله سيما چت ميكردم خلاصه كه هي گفتي مامان بريم يه سي دي جديد بخريم منو راضي كردي از خونه بريم بيرون هوا هم ابري بود اما بارون نبود خلاصه همين كه ما از خونه راه افتاديم بارون شد اونم چه باروني ما هم نيمه راه بوديم خلاصه رفتيم سوپري كوچه بغليمون و سريع برگشتيم خونه از همون شب شروع كردي به سرفه خلط دار حالت كاملا خوب بود من نميدونم چطور يهو اينجوري شدي تو همون فاصله ايي كه رفتيم و برگشتيم ؟خلاصه تا صبح بارون بود فردا صبح كه يكم بارون بند شد بردمت درمانگاه نزديك حونمون جمعه هم بود رفتيم و پزشك كه شما رو ديدن گفتن به شدت گلوت عفونت داره و يه آمپول 6.3.3 هم برات تجويز كردن كه يه دردسر عظيمي داشتم تا آمپولت رو زدي بابايي هم طبق معمول نبود كه كمكم كنه عمو حميد هم شمال بود ديگه من بودم تنها از بس گريه كردي كه آمپول نزني راضي شده بودم كه آمپولت رو نزني خواستم برگردم خونه بابايي زنگ زدو بهش گفتم چه قشقرقي به پا كردي و ميخوام برگردم كه بابايي باهام حرف زد ديدم راست ميگه اگه همون موقع كه اول مريضيته آمپولت رو نزني بدتر ميشي خيلي هواي آلوده ايي هم شده سرشار از ويروسهاي مختلفنیشخند اما مريضيت روز شنبه خيلي خوب شد الان هم كه سرحالي خدا را شكر واقعا چه خوب شد كه آمپولت رو زدي درسته كه خودم هم خيلي باهات گريه كردم تو درمانگاه از بس ناله كردي اما خيلي به نفعت بود يه شبه خوب شدي تازه خانومه هم خيلي دستش سبك بود وقتي زدي اصلا گريه نكردي .فقط قبلش خيلي جيغ و فرياد ميزدي كلي هم من تو خونه بهت رسيدم و همين باعث شد سريع تر خوب شي عزيزم

اين عكس تقريبا يه ماه پيشه خاله سودي نا خونمون بودن داشتيم با هم پارك ميرفتيم بارون هم بود خلاصه ما هروقت ميخوايم يه جايي در نزديكي خونمون بريم بارون هم باشه ما خيس ميشيم خنثیچتر بصورت كاملا اختصاصي در دست شماستچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان نوژا
8 آبان 91 8:10
اااااا پس مامان بابا چی؟؟؟؟؟؟؟؟


؟؟؟
خاله سیما
8 آبان 91 8:21
سلام
خداروشکر که خوب شده ریحان هنوز مریضه فک کنم منم باید از دکترش بخوام که بهش آمپول بده


سيما اگه از همون اول آمپول ميزدي بهتر بود به نفع خودش بود هم زودتر خوب ميشد
سمی مامان امیرین
8 آبان 91 16:44
سلام.خوبه که زود خوب شد.اما امیرحسین هنوز خوب نشده...
راستی اسم داداشی به کجا رسید؟



آره خوب شد آخي ايشالا هر چه زودتر سلامت ميشه اسم هنوز معلوم نيست
مامان سارا
8 آبان 91 16:53
الهی بگردم پسری آمپول زده


سارا جون خيلي سخت بود اما خيلي به نفعش شد الان سرحال شده
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
9 آبان 91 11:44
خدا رو شکر که الان بهتری گل پسرم.
ستاره جونم مراقب خودت باش سرما نخوری آخه امیرحسین و آلوچمون نیاز به مامان سرحال داره.


مرسي عزيزم حتما
مامی ندا
9 آبان 91 18:54
سلام عزیزم
الهی بگردمممممممممممم .......
خدارو شکر خوب شدهههههههههه
نیکان هم مریض شده
نیما هم همینطوررررررررر ولی نیکان بیشتر مریضه
این زمستون نیومده چ قدر همه مریض شدن هههههههه
میبوسمتون عزیزممممممم


آره ندا جون خيلي كم پيداييا خوبه حالا يه جاي ديگه ميبينمت ميبوسمت بچه هاي گلت رو ببوس
مامان ارمیا و ایلمان
9 آبان 91 23:55
ای بابا ارمیا هم سرما خورده بود. خدا رو شکر که امیر حسین گلم بهتر شده. آلوچه چطوره؟ مراقب خودت باش.


مرسي عزيزم آلوچه ما هم خوبه شما خوبيد اين روزهاي آخر حسابي مراقب خودتون باشيد
مامان ثنا و ثمین
10 آبان 91 9:03
سلامخانومی.خوبی.خدا رو شکر که پسملی خوب شده.مواظب خودت هم باش
مامان نیره
10 آبان 91 11:12
خب خدای شکر که حالا خوب شدی
مريم مامان اميررضا
10 آبان 91 23:24
سلام هستم در خدمتتون هنوز ستاره جون . اميررضاي منم مريض شده خدا رو شكر آقا پسري زودي خوب شد


سلام آخي ايشالا هرچه سريعتر خوب ميشه عزيزم كاري داشتي در خدمتيما هنوز كه همسايه ايم
مامان امیرعلی
14 آبان 91 20:23
خوشحالم که بهترشدی خداروشکر
عسل
18 آبان 91 23:26
پرسیدم..... ، چطور ، بهتر زندگی کنم ؟ با كمی مكث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، وبدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار وترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، وهیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی .
مامان نیره
24 آبان 91 9:22
سلام خوبی دیگه داری کم کم سنگین می شی و کمتر می نویسی . ایرادی نداره خوب باشین بقیه فدای سرت. خودم هم دیگه حال و حوصله وبلاگ و کارای دیگه ندارم بی حوصله بی حوصله ام.


خيلي نيره جون تنبليم ميشه