يك صبح پاييزي
سلام اميرحسين جونم پسر مهربونم بالاخره اين تعطيلي ها تموم شدو شما با هزار تا التماس راهي مهدت شدي از بس تو خونه بهت خوش گذشته بود،جديدا به من ميگي سنـــــــــــدي و شما هم كه باب اسفنجي هستي منو كم مامان صدا ميزني وقتي هم بهم ميگي سنـــــــــــدي من بايد جواب بدم بـــــله باب اسفنجي اونم به لهجه سنجابه تو كارتون باب اسفنجي، خيلي عاشقش شدي روزي 10 بار با هم ميبينيم ديروز هوا صاف شدو تصميم گرفتم با خودم ببرمت پارك بازي كني تو اين چند روز تعطيليه ما هيچ جا نرفتيم اول اينكه فعلا بي وسيله ايم و دوم اينكه بابايي هم پيشمون نبود هوا هم خيلـــــــي سرد بود و ترجيح دادم خونه بمونم تا اينكه برم بيرون و سرما بخوري البته خاله سيما بهم پيشنهاد داد كه با قطار برم تبريز اما خيلي دير پيشنهاد كرد و خودمم اصلا حواسم نبود در نتيجه تبريز هم نرفتيم چون رجا چك كردم براي رفت بليط بود اما تا عصر چهارشنبه جاي خالي نداشت بنابراين بيخيالش شدم و تو اين چند روز تعطيليه كلي اسباب بازي از تو انباري درآوردم و بهت دادم بازي كني به جبران اينكه نبردمت جايي اما از همه اسباب بازيها بيشتر عاشق يكيش شدي اونم حباب صابونت حالا بريم عكسها
يك مسئله اينكه متاسفانه تمامي عكسهامون حجمشون بيشتر از700كيلوبايته و بخاطر اينكه بتونم آپلودشون كنم مجبورم كلي از حجمشون كم كنم واين باعث بي كيفيت شدن عكسهات ميشه شايد يه جور ديگه ايي بشه از حجم عكس كم كرد بدون اينكه كيفيت پايين بياد بايد سوال كنم
پ.ن:از ديروز ظهر هوا ابري شد البته الان يه سه چهار روزي ميشه كه هوا كلا ابريه اما بارون نزده يا اينكه خيلي خيلي كم ،اونم نم نم اما امروز صبح وقتي خواستم از خواب بيدارت كنم ديدم بله بارون مياد چقدر هم هوا سرد شده اخبار هم شنيدم كه بوشهر رو آب برده امروز صبح كلي بارون زده واي كه چقدر بارون هاي بوشهر عشقه عشق اون رعدو برق هاي معروف و وحشتناكش با اينكه ترسناكه اما عشــــــــــــقه آي دلم ميخواست الان بوشهر باشم و گاز ماشينو بگيرم تو خيابونا بچرخم مثل اون زمانهايي كه بوشهر زندگي ميكردم خاله سودي هم مجرد بود و همه جا با خودم ميبردمش و آخرش هم برم ساحل بندرگاه و درياي طوفانــــــــــــــــــــــي رو ببينم آي آي آي