اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

سنجش بينايي

1390/9/1 10:58
نویسنده : مامان ستاره
759 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم ديروز سنجش بينايي توي مهد كودك داشتين.كه من بيرون خيلي كار داشتم سريع خودمو به مهد رسوندم كه پيشت باشم بگذريم از اينكه قرار بود دكتر ساعت سه بيان و تا يه ربع به پنج تاخير داشتن و از سروصداي بچه ها داشتم ديوونه ميشدم.

خاله سيما هم يهو بهم خبرداد كه فرداش ميخان برن تبريز و امشب ميان خونمون كه من ميخواستم اساسي دعوتشون كنم اما شوهر خاله سيما كار داشتن.خلاصه اينكه سنجش رو انجام داديم و سريع اومديم خونه چه باروني بود همون روز.

اينم كارت سنجش بينايي

بعد از سنجش سريع اومديم خونه و يه چيزهايي هم براي شام تدارك ديديم و خاله سيما اومد خونمون و براي آخرين بار از خونمون وبش رو آپ كرد .الان هم رسيده خونه ولي اينترنتش قطع شده فعلا در دست اقدامه كلي خوشگذروندي باريحان عسلي و ريموت ماشين عمو سياوش رو هم برداشته بودي و تحت هيچ شرايط نميدادي ووقتي كه راضي شدي كه كليدشون رو بدي خودت هم ميخواستي باهاشون بري.

شب خوبي بود به شما وريحان كه خيلي خوشگذشت و همچنين به ما كه مجددا همديگرو ملاقات كرده بوديم

BMW.gif

اين عكس دو سال پيشه ها اما اگه گفتين اين دختر خانوم كيه؟؟

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان ارميا
1 آذر 90 8:33
اي شيطون بلا،‌تل ريحان رو زدي سرت؟


نه خاله اين عكس دو سال پيشه اون موقع ريحان عسلي نبود خودم تنها نوه بودم
مامان سارا
1 آذر 90 10:03
كار خوبي كردي برديش من بردمش مركز بهداشت ولي چون بچه ها اكثرا چپ و راست رو بلد نيستن فقط بالا و پايين رو ازش گرفتن . ولي خيلي بامزه بود جواب دادنش من خودم دستم رو روي يكي از چشاش گذاشته بودم و اون جواب ميداد
مائده
1 آذر 90 10:22
واي چه ناز شده شبيه دخترخانوما شده


مامان پسر خرداد
1 آذر 90 10:22
راضی نمی شد ولی خب راضیشد و اومد ولی لباس عوض نکرد و همش هم بیرون از مجلس وایستاده بود .دیگه فکر کن چه حالی داشتم .هم خوشحال هم ناراحت .


اشكال نداره عزيزم ميگذره.
مامان ماني
1 آذر 90 10:23
خوب به سلامتي ايشالا كه هميشه شاد باشين سامي جون رو ببوس


مرسي خاله
مامان ناهيد
1 آذر 90 10:26
با دستگاه سنجش خيلي آسون تره با چارت واقعا سخته
مامان تربچه
1 آذر 90 10:42
سلام وااااااااای چه پسملی انشاالله همیشه سلامت باشی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
1 آذر 90 14:15
سلام.ای بلا خواستگارا صف کشیدن خانم.


مامان ساوینا
2 آذر 90 10:46
سلام سام عزیز چه گل پسری داری عزیزم خدا واست نگه داره
مامان سارا
2 آذر 90 14:22
آره بوشهر تا ديروز باروني بود ولي امروز هوا آفتابيه آفتابيه . خيلي هم هوا خنك شده
خاله ی امیرعلی
2 آذر 90 22:40
وااای اینکه سام خودمونه چقدرم شبیه دختراست
فدات بشم میبوسمت


مامان سید کوچولو
3 آذر 90 22:51
همیشه شالم وچشم قشنگ بمونی


مرسي خاله
مامان امیرعلی
4 آذر 90 1:28
خداروشکرکه چشمای قشنگت مشکلی نداشت عزیزم
مامان نفس طلایی
4 آذر 90 23:08
انشاالله همیشه شاد و موفق باشی گلم
sh
4 آذر 90 23:20
سلام عزیزم مرسی از اینکه به ماسرزدید دوست جدید
بابای مهرسا
4 آذر 90 23:34
سلام ممنون از حضور شما دوست عزیز
من و تو
5 آذر 90 0:10
مریم
5 آذر 90 6:24
ممنون که به ما سر میزنین . من هم می خواستم امیر رضا رو تو مهد سعادت آباد بنویسم ایران بودم .اما خوب دیگه نشد. انشاالله که همیشه تو درس و زندگیش موفق باشه
نی نی توپولی
16 آذر 90 10:46
انشاله چشمان نازت هیچ وقت به عینک احتیاج نداشته باشه...