اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

خريد

1390/11/7 12:39
نویسنده : مامان ستاره
369 بازدید
اشتراک گذاری

سلام اميرحسين ديروز با بابايي رفتيم از هايپر استار خريد كنيم آخرين بار كه رفتيم پارسال ماه رمضان بود تا ديشب كه رفتيم خيلي تغييرات داده بودن خيلي هم شلوغ بود كه اصلا نتونستم خريد كنم تازه بابايي رو هم گم كردم تو شلوغي موبايل بابايي هم تو كيف من بود به يه زحمت پيداش كردم زياد خريد نكردم زياد از بس شلوغ بود به زور ميتونستي حركت كني هميشه ميرفتم فروشگاه شهروند و ديگه اصلا هايپر نميرم همون شهروند عاليه

چند تا عكس ازت گرفتم

تازه وارد هايپر شديم

بعد از اينكه يكمي نشستي توي چرخ دستي همش نق زدي من خسته ام ميخوام توي چرخ بشينم كه باباي زير پات يه چيزي گذاشت كه دردت نگيره وقتي ميخوايم خريد كنيم

و سرانجام طاقت سر اومد و ميخواستي بياي پايين

با چيپس سرگرمت كرديمنیشخند

گريه ميكردي براي دوربينلبخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان ریحانا
7 بهمن 90 13:08
بابا هایپراستار رو
اونورا رفتی گرفتی موایلت یا نه؟



نه نرفتم
مامان نفس طلایی
7 بهمن 90 23:36
سلام خوبی ؟ واقعا شهروند عالیه هم خلوته هم مارکاش معتبره هایپر فقط به درد چرخ زدن می خوره اونم اگه خلوت باشه تو شلوغیش فقط ادم و کلافه می کنه


بار آخرم برم هايپر اصلا حوصله به شدت شلوغي ندارم خيلي نسبت به پارسال شلوغ شده بود شهروند خيلي عاليه
mami neda
8 بهمن 90 8:07
slam azizam che pesare nazi bosesh kon hamishe bee kharido az in harfaa khososi


سلام ممنون از لطفتون بچه هاي گلت رو ببوs
مامان پسر خرداد
8 بهمن 90 12:46
خوشحالم بهتون خوش گذشته


مرسي
مامان نسترن
8 بهمن 90 12:54
خسته نباشی .خوبه باز هم تو اون شلوغی با بچه تونستی عکس بگیری...


بايد لحظه ها رو شكار كرد نسترن خانوم
مامان ثنا و ثمین
8 بهمن 90 15:29
خرید کردن با بچه ها سخته.اونا مثل ما حوصله ندارن و زود خسته میشن.
سحر
8 بهمن 90 15:47
سلام من یک سایت بازی آنلاین دارم خیلی دوست دارم تو هم بیای توی سایت من عضو بشی مطمئنم خوشت میاد .خوشت نیومد ببندش توی سایت من بازی ‌های آنلاین دو نفره هم هست مسابقه هم داریم با جایزه منتظرتم http://gamebaz.ir/
مریم
8 بهمن 90 17:47
مامان آرتین (شازده کوچولو)
8 بهمن 90 18:04
پسر گلم تو سبد خرید جا خوش کردی ها

راستی ستاره جون رمز رو برات تلگراف کردم


سلام سعيده خانوم مرسي
خاله ی امیرعلی
8 بهمن 90 18:53
این شلوغی فروشگاها ادمو کلافه میکنه منکه خوشم نمیاد مثل امیرحسین خسته میشم
همسری هم برگشته چشمتون روشن


ممنون ديروز رفتن
mami neda
8 بهمن 90 20:14
خصوصی داری


اوكي
مامان سارا
9 بهمن 90 11:25
سلام عزيزم
چقدر بده كه تو شلوغي موبالشم پيش توبوده واقعا آدم عصبي ميشه اين جور وقتها
----------------------------
راستي عزيزم به منم رمز ميدي


سلام آمنه من ميام وبت هر روز اما كد امنيتي برام باز نميشه پيغام بفرستم به سيما دادم كه بهت بده سارا رو ببوس از طرف من
مامان حارث
9 بهمن 90 23:10
وای خیلی بده تو استانبول هم همینطوره حارث خیلی اذیت شده بود


نفس
11 بهمن 90 12:36
چه تخت رواني به به خريد براي بچه ها اصلا خوش نميگذره
نفس
11 بهمن 90 12:37
من نميدونم چرا اين بچه ها به دوربين علاقه دارن ما هم يكيش رو داريم همينجوره تا دوربين مياد ديگه تمومه