اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

من و اميرحسين و سرماخوردگي

1390/10/3 18:08
نویسنده : مامان ستاره
457 بازدید
اشتراک گذاری

سلام اميرحسين از ديروز من و شما حسابي سرماخورديم و خونه نشين شديم احتمالا من از شما سرماخوردم خيلي حالت بد شد بدجور تب كردي ديروز عصر هم بردمت دكتر خلاصه اينكه روز كسل كننده اي بود.شما هم وقتي مريض ميشي حسابي نق نقوووووووو ميشي تمام ديروز رو نق زدي هر چيزي ميخواستي گريه ميكردي نمي خواستي هم گريه ميكردي درهر صورت با نق زدن و گريه كردن بود تمام كارات. يه وقتايي پيش خودم ميگفتم خوبه آدم دو تا بچه داشته باشه با هم بازي ميكنن بغلو......... اما وقتي اين چيزها ازت ميبينم فورا به اين فكر ميكنم خوب شد كه يه دونست وگرنه ديوونه ميشدم بخدا!!!!! منم كه كلا تحملم كم شده يكي كه ميبينم داره بچه داري ميكنه ياد دوران بچه داري خودم مي افتم ديگه انگيزه بيشتر از بين ميره براي بچه دومممممم حالا بگذريم از اينكه خودم كلا اعتقادي به تك فرزندي ندارم .دقيقا الان رو داشته باش ساعت 17:33 دقيقه با اين حال و احوالت كه مريضيي دست منو محكم چسبيدي منم در حال تايپ كردن و پشت سر هم ميگي بيا منو ببر پارك ميخوام برم آكروجت، سرسره بادي، چرخ و فلك، تو اين هوا و با اين حال و روزتتعجبموندم كه اي خدا اين چه نوع انرژييه كه تخليه بشو نيست؟متفکر حالا ما به خودمون اميد داديم خیال باطلكه انشاالله اگه 10 سالت بشه و ما هم زنده باشيم تازه پسرخوبي ميشيمژه از اين لحاظ كه شيطنت كمتر ميكني تو اون زمان،براي خودت آقا ميشي كه بازم بايد بزاريم ببينيم چي پيش مياد .مامان جان من كه تمام سعي و تلاش خودم ميكنم كه فزرند صالحي باشي وبيشترين چيزي كه ازت ميخوام احترام به من و بابايي.درست رو هم هيچوقت فراموش نكني مخصوصا من كه از الان كلي كلاس ميبرمت بدون كه پشت همه اينا هدفهاي بزرگيه .

اين كاردستي ماله شب يلداس كه تو مهد درست كردين با مربيتون هانيه جون

عكسهاي سر سفره تو مهدت هم هروقت به دستم رسيد به اين پستت اضاف ميكنم

اينم يه عكس كه پستت بدون عكس نباشهماچ

ببخشيد ديگه بيشتر از اين نميونم برات چيزي بنويسم بزار يكم حالم بهتر بشه خيلي كسلم تمام داروهايي كه مصرف ميكنم خواب آورن. الانه كه خوابم ببره ابله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

خاله سیما
3 دی 90 19:46
آخی الهی ایشالا زودتر خوب بشید هر دوتون
خاله سیما
3 دی 90 19:47
کاردستی شم چه نازه
واسه ریحانی هم درست میکنی؟ خاله جون


بله خاله جون
جغله کوچولو
3 دی 90 21:07
سلام خاله. ممنون که همیشه به وبلاگم تشریف میارین. ادامه داستانم رو نوشتم. راستی یک اتفاق جدید افتاده و اون اینه که داستانم مورد پسند قرار گرفته و دارن از روش" بازی رایانه ای جغله و غول سرزمین تنبلی "رو میسازن و بنا بر نظر سازندگان تصمیم بر این است که اسم تمام دوستانم رو در سایت بازی بیارن تا همه بچه های ایران دوستان خوب نی نی وبلاگی من رو بشناسن . در ضمن هر دوستی که مطلبی از داستان جغله و غول سرزمین تنبلی که من نوشتم توی وبلاگش بنویسه هر هفته یک لینک جایزه که یک بازی کامپیوتری کوچیک و قشنگه براش ارسال میشه. باز هم ممنون ... خانوادگی موفق و سلامت باشین. تا بعد خدانگهدار ...
خاله ی امیرعلی
3 دی 90 22:39
سلام
واااای بلا به دور مامان وپسر هردو سرما خوردن انشالاه زودی خوب میشین خیلی مواظب خودتون باشید هردوتونم
چه کاردستیه قشنگی درست کردن دست امیرحسین جونم درد نکنه


ممنون الهه جون
مامان ارميا
4 دی 90 11:32
واي چه بده اين سرما خوردگي. ما كه تازه رها شديم از دستش.اميدوارم زودتر خوب بشين.من هم دوست دارم 2تا بچه داشته باشم ولي گاهي امقدر خسته ميشم كه ميگم همين يه دونه بسه.
خاله سودی
4 دی 90 11:44
وای دوباره سامولیکا سرما خورد شما هر ساله قرار داد میبندین با بیماری سرماخوردگی که
خاله سودی
4 دی 90 11:45
ایشالا که هرچه زودتر خوب بشین
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
4 دی 90 17:20
خدا بد نده دوست عزیز. آرزوی سلامتی برای شما و امیرحسین جون رو دارم.
مامي ناهيد
6 دی 90 0:45
پسر خوب من حالش چطوره بهتر شدي


ممنون خاله
نی نی توپولی
6 دی 90 1:36
خدا بد نده پهلون ...به به چه اناری مال ساوه ست...


سلام صبا خانوم ممنون بهتريم انار ساوه اس
نی نی توپولی
6 دی 90 1:38
چه عکسای نانازی تو جشن عمه جونت


مامان نسترن
6 دی 90 19:44
خدا نکنه عزیز دلم مریض باشهستاره جون هر کار میکنم نمیتونم صفحه کامنت اخرین پست باز کنم


مواظب نيروانا كوچولو باشيد تو اين هوا
مامان نسترن
6 دی 90 19:49
عزیز دلم عکسای کوچمولوییت خیلی قشنگ بودن.دست این مامان با ذوق درد نکنه


مرسي خاله نميدونم چرا اينجوري ميشه خواهرم هم بهم گفته؟
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
6 دی 90 21:50
سلام بلا به دور مامان وپسر هردو سرما خوردن ایشالله زودی خوب بشین خیلی مواظب خودتون باشید
نی نی توپولی
7 دی 90 0:55
ستاره جون با اجازه شما رو لینک کردم


خواهش ميكنم صبا جون خودتون صاحب اجازه اين
محمد
7 دی 90 8:00
امیدوارم که مادر و پسر بهتر شده باشید .
عکسا هم قشنگ بودن .
شاد باشید وسلامت


ممنون كه به ما سر ميزنين
مامان پسر خرداد
8 دی 90 8:15
امان ازدست این مریضی ما دو تا هم یه چند روزیه باهاش دست و پنجه می زنیم . عکسهاش خیلی خوشگلند بعدها نگاه کنی بهشون حس خوبیه.
مامان پسر خرداد
8 دی 90 8:17
راستی رای که یادت نره تا جمعه مهلتشه


نه نيره جون دارمت


مامان امیرعلی
8 دی 90 11:10
آخیییییییی انشالله زودزودخوب بشید
مامان ساوینا
9 دی 90 8:05
وااای عزیزمن
ماشاالله .
ستاره جون من چند روز بود که درگیر بودم عزیزم که بهتون سر نزدم . قربونت برم به یادتون هستم. پسر ماهت و ببوس.


سلام زري جون مرسي شما لطف دارين
مبین فرفری
10 دی 90 0:11
سلام عزیزم شما چرا شرکت نکردید


نتونستم ديگه ببخشيد
مامان سارا
10 دی 90 7:45
آخي عزيزم اين روزها همه درگير سرما خوردگي هستن . به خودت و امير حسين خوب برس تا زودتر خوب بشي


حتما
مامان نسترن
10 دی 90 16:53
بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم، بیا تک تک لحظه هاشو گرامی بداریم، بیا این سال نوی پربرکت رو جشن بگیریم. کریسمس مبارک
مامان الینا
12 دی 90 13:59
انشاالله که همیشه درکنارهم باسلامتی زندگی کنید چه کاردستی خوشگلی آفرین
مامان حارث
14 دی 90 0:05
کاردستی خیلی خوشگله آفرین پسر عزیزم
مواظب خودتون باشید


ممنونخ خاله شما هم مواظب حارث كوچولو باشيد