سی دی
امیرحسین گلم سلام خوبییییی ایشالا همیشه سلامت و تندرست باشی امیرحسین یه چند مدته خیلی به سی دی علاقه پیدا کردی و یه عالمه سی دی داری ، همه شون به شدت خش دارشدن از بس که این سی دی ها رو به درو دیوار میکشی قابل استفاده نیستن اما خوب مجبورم نگهشون دارم تا کلکسیونت بهم نخوره و خیلی این برام جالبه حالا نمیدونم از سر علاقه است به این سی دی ها همشون رو تو ذهنت داری اگه من یکیشون رو بندازم سطل آشغال خيلي گریه میکنی اوایل من مینداختمشون دور اما حالا جراتش ندارم بعدش بفهمی خیلی گریه میکنی و منم دوست ندارم اذیت شی یه وقتایی هم همه رو با خودت میبری مهد حدودا ٢٥ تا سی دی خش دار و به تیچرت میگی حتما اون کارتون ها رو برات بزاره کارتونها هم خش داراینم خودش یه دوره ایه انگشت اشارت خیلی کوچولوئه هرچی سی دی داری میندازی تو انگشتت تا اونجایی که جاشون بشه و من هم همیشه به این کارت میخندم و یا اینکه اینقدر قشنگ صفشون میدی پشت سر هم روي زمين جاده درست ميكني ، به تازه گی هم گیر دادی به کارتون پاندا کونگفو کارهر روز ماباید این و ببینیم تا ببینم کی حوصله ات سر میره
خلاصه اينكه ما بايد هر روز اين كارتن رو ببينيم
ميدوني من وقتي كوچولو بودم چه كارتنهايي رو نگاه ميكردم
دختري بنام نل حنا دختري در مزرعه
پرين كارتن خاطر انگيز مهاجران
پرفسور بالتازار نيك و نيكو
بابا لنگ دراز چوبين
وخيلي كارتن خاطره انگيز ديگه بچه هاي كوه آلپ ،هاچ زنبور عسل،بامزي،آنشرلي،پپرو پسر كوهستان،خانواده دكتر ارنست،بل و سباستين ،هاكل بريفين،اي كيو سان،جيمبو،رامكال،زنان كوچك،خاله ريزه،گوش مرواريد،بچه هاي مدرسه والت كه عاشقش بودم ،مجموعه ايراني كارو انديشه وااااااااااااااي دلم براي اون روزها خيلي تنگ شده خيلي زيادن كارتنهايي كه دوسشون داشتم و باهاشون زندگي كردم اون موقع كه مثل الان نبود هروقت بخواي كارتن ببيني برنامه كودك تايم خودش رو داشت خانم خامنه عزيز و خانم رضايي گل صداشون رو كه ميشنوم برام خاطرات كودكي تداعي ميشه و يادشون كه ميكنم گريه ام ميگيره من ديگه اون بچه ديروز نيستم حالا مادر شدم يه پسر خوشگل دارم پنج شنبه شبها ميشينم و برنامه بچه هاي ديروز رو نگاه ميكنم تا خاطراتم دوره كنم.اسم اين كارتنها رو برات گذاشتم تا بدوني ماماني از چه كارتنهايي خوشش مي اومد
************************************
تا روز تولدت 16 روز ديگه مونده برات آرزوي بهترينها دارم اميرحسينم
اين عكس رو وقتي 4 ماه داشتي با عمه فاطمه و خاله سودي بردمت آتليه ازت گرفتم خاله سودي از پشت نگهت داشت
اينم يكي از عكسهاي دو ماهگيت