اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

اميرحسين و ماهي گلي

1391/2/15 11:19
نویسنده : مامان ستاره
739 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام خوب هستي اين روزها شمارش معكوس زمستون شروع شده و كم كم داره بهار از راه ميرسه البته عيد امسال نميدونم چرا برام بيمزه اس اما خوب اين نيز بگذرد و دو شب پيش يهو بهم گفتي بريم ماهي گلي بخريم و با هم رفتيم سمت فروشگاه شهروند اونجا ماهي ميفروختن و هفت سين براي سر سفره خلاصه اينكه دو تا ماهي خريديم نميدونم چرا همون شب كه خواستيم بريم ماهي بخريم چي شد كه يهو عينك آفتابيت رو برداشتي و گفتي من ميخوام عينك بزنم و من هرچي توضيح ميدادم كه عزيزم كسي تو شب عينك آفتابي نميزاره تو روز براي اينكه آفتاب اذيت نكنه چشمامون عينك ميزنيم و از اين حرفها /اخرش ميگفتي خوب مامان من دوس دارم منم گفتم اوكي اشكال نداره عينك بزن اون وقت ميبيني تو شب چشمات جايي رو خوب نميبينه با عينك و يه چند مدتيه از اين كاپشنه هم خيلي خوشت اومده همش ميگي اين كه عمو حميد از چين واسم خريده تنم كناز خود راضی

هوا مخصوصا توي شبها خيلي بهاريه و دلچسبه .عينك رو..........

دقت در انتخاب ماهي

اينم ماهي خوشگلاش همون شب تو يه ظرف ماهي ها رو گذاشتم آخه تنگ نخريدم تو وسايلهام دارم بايد درشون بيارم خلاصه به ماهي ها بيسكويت دادي استخون مرغ انداختي تو ظرف برنج هم ريختي گفتي گشنشونه كم مونده بود ماهي ها بميرن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مريم مامان امير رضا
18 اسفند 90 17:38
اخي ...چقدر خريد ماهي براي بچه ها لذت داره .... شاد باشي هميشه عزيزم


خيلي دوست دارن بچه ها اميررضا جون رو ببوس
mami neda
18 اسفند 90 19:37
سلام ای جونمممممممممممم عینک منم میخوام هفته ی دیگه واسه نیما ماهی بخرم خاله قرمه سبزی بده بخوره ماهی اخه استخون مرغ دوستت دارم بووس خوش تبپ


عزيزم آره واقعا بايد قرمه ميداد به ماهي. منم دوست دارم خاله بوس بوس بوس
بابای ملیسا
18 اسفند 90 21:14
با سلام . ضمن تبریک به خاطر وبلاگ قشنگتون ، وبلاگ ملیسا خانم به روز شد . لطف کنید و با تشریف فرمائی خودتون ، ملیسا ، دختر عزیز من رو خوشحال کنید و با گذاشتن یه یادگاری ، روزهای قشنگش رو قشنگتر و پر خاطره تر کنید . ممنونم از حضور شما
خاله سودابه
19 اسفند 90 17:47
سلامممممممممممممممممممممممم
عسیس گل خاله ماهی خریدی
نکشیشون پسر شیطون نگاه ژستش


نه خاله هرروز بهشون غذا ميدم
خاله سیما
20 اسفند 90 16:36
سلام
عزیزم نیگاه عینکشو با با خوشتیپ آفتاب بدم خدمتتون
خاله واسه ریحان هم ماهی می خری

آره خاله سيما .واقعا من به مقداركي آفتاب نيازمندم
مامان سارا
21 اسفند 90 10:52
ميگم اميرحسين آبادني نيست؟
راستي مگه عيد نمياي بوشهر؟؟؟


ها آبدانيه ولك
مامان پسر خرداد
21 اسفند 90 12:25
سلام خوبی خوشی چکار میکنی با خونه تکونی من که تا الان وقت نکردم به خونه و زندگی برسم .
هانی اصلا ذوقی برای ماهی نشون داد.


عزيزم منم بدتراز خودتم نيره جون به هيچ كاريم نرسيدم همش افتاد براي هفته آينده كه عيد
بهار(مامانی شهراد)
21 اسفند 90 12:31
سلام گل نازم چه ماهی های خوشگلی خریدی انشاالله سال نو خوبی داشته باشی و همیشه در کنار مامانو بابات سالمو خوشحال باشیآپ کردم گلم


اوكي عزيزم
خاله ی امیرعلی
22 اسفند 90 13:50
با یاد سرخی گونه هات.. درخشش چشمات .. سوزانندگی لبهات.. داغی عشقت از رو آتیش میپرم دوستت دارم آتیش پاره پیشاپیش چهارشنبه سوری مبارک
نی نی های حاجی - مامان زهرا
22 اسفند 90 14:20
اره منم همین طور نمی دونم چرا عید هم برا من رنگ و بویی نداره دیروز تقویم و نگاه کردم باورم نمی شد هفته دیگه عیده اصلا منتظرش نیستم
mami neda
22 اسفند 90 18:44



دخترم عشق من
23 اسفند 90 8:00
سلام قربون امیر حسین جون برم که به ماهیاش مرغ و برنج میده!!



مامان حارث
23 اسفند 90 9:46
عاشق غکس اولشم خیلی نازه


سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
23 اسفند 90 14:24
پسر گلم با اینهمه مراقبتت یا ماهیها چاق و چله شدن یا تا الان مردن


خاله جون هنوز زنده هستن