اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

رفتن به پارك

1390/7/22 9:51
نویسنده : مامان ستاره
621 بازدید
اشتراک گذاری

 

پاييزه پاييزه برگ از درخت مي ريزه
هوا شده كمي سرد روي زمين پر از برگ
ابر سياه و سفيد رو آسمان را پوشيد
دسته دسته كلاغها مي روند به سوي باغها
همه مي گن به يك بار غار و غار و غار و غار

 

عزيزه دلم ديروز بعدازچند روز كه به شدت مشغله داشتم تصميم گرفتم شمارو به پاركي كه نزديكه خونمون هست ببرم.

 

در راه رفتن به پارك بوديم كه فروشنده سوپرماركت كنارخونمون يه هاپو كوچولويي داشت اونو آورده بود پارك برا خودش بازي كنه شما هم خيلي هاپو كوچولوها رو دوست داري از دور وايسادي نگاش كردي

شکلکــ های آینــ ـاز

 به من ميگفتي مثله او داگيه تو ميس شان د شيپه(ايتس شان د شيپ منظورت بود)منم گفتم نه اون سگه گله است با اين هاپو كوچولوها كلي فرق داره وبرات كلي توضيح دادم آخرش هم زياد متوجه نشدي.

رفتن به پارك رو ادامه داديم  وقتي رسيديم كلي برا خودت بازي كردي، تو اون پارك يه شهربازي كوچولويي بود كه همه بازيهاشو رفتي و خلاصه تلافي اين چند روز رو كردي. 

بعداز شهربازيه رفتيم سرسره و تاب بازيشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  حسابي برا خودت ورجه وورجه كرديشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  .

 آخرش هم به زور آوردمت خونه خيلي خسته شده بودم شما كه اصلا خسته نبودي وهمين جور با بچه ها بازي ميكردي.واي چه روزي بود هرچي بهت ميگفتم كافيه، گوشت بدهكار نبود كه نبود هوا هم سرد شده بود ميترسيدم دوباره سرما بخوري http://s1.picofile.com/file/6396692152/badmedicine.gif.وقتي كه راضي شدي بريم خونه يادت افتاد پايين پارك يه مغازه اييه كليدسازيه كه ريموت و سوئيچه خام ماشين ميفروشه شما هم كه مشهورين به ريموت و سوئيچه ماشين ديگه قاطي كرده بودم . وقتي ديدي دارم عصباني ميشم.گفتي مامان يه كم آروم باش عصباني نشو يه روزه ديگه ميريم سوئيچ ميخريم (توشرايطه سوئيچ خريدن هميشه اين تكه كلامته).حالا من يك كلام هم بهت چيزي نگفته بودما فقط گفتم ديگه داري ناراحتم ميكني خودت حسابه كار دستت اومد وبرگشتيم خونه.نمي دونم چيكار كنم فكر سوئيچه ماشين از ذهنت پاك كنم؟؟؟متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان ماهان عشق ماشین
22 مهر 90 10:27
سلام.همیشه به شادی و گردش. سوییچ ماشینو میخوای چکار؟؟؟؟ماشین بابا رو بگیر بیار خودم هلت میدم.
خاله سیما
22 مهر 90 13:40
قوربونت برم من
مامان ماني
22 مهر 90 13:47
خيلي پسره نازيه پسرا برا خودشون عالمي دارن خدا نگهش داره واستون
مامان ماني
22 مهر 90 13:48
ني ني من هنوز دنيا نيومده يعني تو راهه من هنوز براش وبلاگ نساختم هروقت وب ساختم آدرسو ميزارم



مرسي خوشحال ميشم
مامان ماني
22 مهر 90 13:52
سام خيلي دوست داشتنيه ازش پيداست خيلي شيطونه ولي از نوع با نمكش
مامان ماني
22 مهر 90 14:31
سامي رفتي پارك بهت خوش گذشت؟


حسابي خوش گذشت
مامان ناهيد
22 مهر 90 14:32
خيلي دير آپ ميكني مامان سام من چند بار سر زدم. امروز ديدم آپ كردي خوشحال شدم


سعي ميكنم زودتر آپ كنم خيلي گرفتار بودم
مامان ناهيد
22 مهر 90 14:33
پسر خوب بازي خوب بود.از هاپو نميترسي
مامان ناهيد
22 مهر 90 14:34
من سام رو خيلي دوس دارم زود زود آپ كنيد
مامان ناهيد
22 مهر 90 14:37
امان از دست اين پسرهاي ماشين دوست
خاله سیما
22 مهر 90 16:51
عکسای جدید بذار مامان ستاریش !!!
این چیه کاملش کن


چيو كامل كنم؟
خاله سیما
22 مهر 90 16:54
سامی اینجا چند وقتشه؟



تو دو سال بود
خاله سیما
22 مهر 90 17:00
(گفتي مامان يه كم آروم باش عصباني نشو يه روزه ديگه ميريم سوئيچ ميخريم)
وقتی داشتم اینجارو میخوندم واسه خاله سودی کلی خندیدیم
ای پسره شیطون هاپو کوچولو دوست داری برات بخرم خاله ؟


آره بخر
خاله سیما
22 مهر 90 17:17
بیاد نظر پست بابایی تنها ... نوشتم!!!


اوكي خيلي آبرو ريزي شد نه
يه دوست
22 مهر 90 19:54
وبلاگه خوشگلي داري پسرت هم خيلي نازه ماشالا خيلي بانمكه خدا نگهش داره واستون
يه دوست
22 مهر 90 20:00
اميرحسين جون پارك رفتي خوش گذشت بهت به مامان بگو تورو زود زود ببره پارك باشه
مامانی سید کوچولو
22 مهر 90 21:53
ماشالله چه پسر موقعیت شناسی داری. مامانی شما هم عصبانی نشو . اومدی بیرون به پسرت خوش بگذره دیگه راستی من هم عاشق این کارتون "شان د شیپ " هستم
نانی
22 مهر 90 22:35
ممنون از حضورتون
مامان سارا
23 مهر 90 8:33
سلام عزيزم منم با كمال ميل لينكت كردم خوشبحالتون اينجا هنوز كولر روشنه