اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

روزگار سپري شده

1390/7/22 9:48
نویسنده : مامان ستاره
723 بازدید
اشتراک گذاری


باز با دست كوچكت، امروز
میروی تا مداد برداری
می نویسی تو؛آب ، بابا، نان
باز انگار، مشق شب داری

شعرهای كتاب را از حفظ
با صدای بلند میخوانی
خوش به حالت كه یاد می گیری
درس امروز را به آسانی

درسهای كتاب می گویند:
ژاله گلدان پر گلی دارد
ژاله هر روز توی گلدانش
آب را قطره قطره می بارد

میروی در حیاط و می كاری
توی گلدان خود ، گل لاله
كاش گلدان كوچكت می شد
مثل گلدان پر گل ژاله

 


به همين سادگي روزگار ميگذره الان ديگه امير حسين من برا خودش مردي شده واقعا تا چشم رو هم بزاريم روزگار سپري شده

اينم نتيجه شيطنت، داشتي با خاله ستايش جونت بازي ميكردي كه بالا ابرو راست خورد به لب طاقچه خونه پدر جونينا و شكست 4 تا بخيه خوردي واي وقتي داشتن بخيه ميزدن خيلي جيغ زدي من كه نتونستم بگيرمت دلم نمي اومد اينجوري ببينمت مادرجون با يه آقايي تو رو گرفتن چه شبي بودا هوا سرد بود كم كم داشتي دو ساله ميشدي اگه اشتباه نكنم اوايل دي ماه بودniniweblog.com 

 

كم كم داريم به تولد دو ساله گي نزديك ميشيم

 

تولده دو ساله گيت مبارك تولودتو خيلي خصوصي برگزار كردم فقط حديث،پروانه و شبنم آخر جشن هم سودي اومدحتي عمه فاطمه مامان جون به هيچ كس نگفتم به دلايلي كه در آينده ها بهت ميگم.درست يادم نيس كه عمه فاطمه اومد يا نه فكر كنم آخراي جشن يه سر اومد.

یك لباس آبي
در خیالم بافتم
نقشه خورشید را
روی آن انداختم

یك كبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیانه كرده بود
بر درخت سبز بید

در كنار آن درخت
چشمه بود و رود و سنگ
آن خیال آبي
شد لباسی رنگ رنگ

niniweblog.com

چند تا ژست


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان ماهان عشق ماشین
27 شهریور 90 0:32
سلام.خدا حفظش کنه ایشالله.
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:41
سیلاممممممممم سامولیکا و مامان سیتاری صفح بخیل عچوچ و مچوچ
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:42
خال فانتسی شدیا مدل رپ چپ زدی موهات
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:43
آخ آخ من اینجا یادمه از بس با خال ستایشی فوضولی کردی یهو دویدی سمت طاقچه سرت محکم خورد به طاقچه دیگیش افتادی زمین از سرت کلی خون اومد
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:44
وای الهی قربون دماغ کوفتت بشم جوجوی خاله
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:45
تفلد دوسالگیتم مفارک باشه منو مامان سیتاری کیکه تا آخرش خوردیم و سالاد الویه زدیم تو رگ تو که کم غذایی


به خاله اش رفته طفلي آخه
خاله سودابه
27 شهریور 90 8:46
اونجا که عینک زده خیلی باحاله اما شیطنت از سرو روش میباره
خاله سیما
27 شهریور 90 11:32
الهی من بگردم نه یک بار نه صد بار بلکه 1386 بار یادش بخیر اون عکسش که عینک زدو خندید منم بی یو بودم
خاله سیما
27 شهریور 90 11:32
تولد 2 سالگیش هم مبارک
مامان ماني
22 مهر 90 13:58
خداييش خيلي با نمكه مخصوصا اونجا كه يه عينك آفتابي قرمز رو شاش گذاشته


مرسي گلم
مامان ماني
22 مهر 90 13:59
تولد دو سالگي مبارك سامي
مامان ماني
22 مهر 90 14:00
آخ آخ چه شيطنت خطرناكي با خاله ستايش بازي خطرناكي كرديا پسر خوب بيشتر مواظب باش