اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

هواي باراني

1390/8/6 22:08
نویسنده : مامان ستاره
363 بازدید
اشتراک گذاری

باز باران با ترانه
با گوهرهاي فراوان
مي خورد بر بام خانه
يادم آرد روز باران
گردش يك روز دیرین
خوب و شیرین
توي جنگل هاي گيلان
كودكي ده ساله بودم
شاد و خرم
نرمو نازك
چست و چابك
با دو پاي كودكانه
مي دويدم همچو آهو
مي پريدم ازلب جوي
دور ميگشتم ز خانه
مي شنيدم از پرنده
داستان هاي نهاني
از لب باد وزنده
رازهاي زندگاني
بس گوارا بود باران
وه چه زيبا بود باران
مي شنيدم اندر اين گوهر فشاني
رازهاي جاوداني, پندهاي آسماني
بشنو از من كودك من
پيش چشم مرد فردا
زندگاني خواه تيره خواه روشن
هست زيبا, هست زيبا, هست زيبا


قيصرامين پور- روحش شاد

پسر نازم من  اين شعر رو خيلي دوس دارم و كلي خاطرات كودكي باهاش دارم.هر وقت ميخونمش ميشم بچه 10 ساله ديروز . يادش بخير

 

پسر گلم يه چند روزيه هوا باروني و تميز شده منم كه خيلي عاشق بارون هستم هواي پائيزي و باروني.به جزبا ماشين نميتونستم تو رو ببرم بيرون و هم اينكه خيلي زود سرما ميخوريkrank01.gif برا همين اصلا از خونه بيرون نرفتيم. فردا هم كه به سلامتي شنبه است و ميري مهد.

پسر خوشگلم ديشب مراسم بله برون خاله سودي بود ما نتونستيم بريم به جاي ما بابا سيامكي رفت و سودي به سلامتي نامزد كرده و اگر خدا بخواد ومشكلي پيش نياد ما هم براي مراسم عقد خاله سودي عازم ميشيم.dan1.gif

از چهارشنبه كه تعطيل شدي تا الان و اين لحظه خيلي شيطوني كردي الانم هر چي بهت ميگم اميرحسين جان بخواب فردا صبح زود بايد بريم گوشت بدهكار نيست كه نيست از دست اين بچه ها.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

dp
6 آبان 90 22:24
سلام . باز هم مثل همیشه جالب بود . لطفا از وبلاگ دختر من هم دیدن بفرمائید
مامان ریحانا
6 آبان 90 22:52
حالا زودن سی اومدن بیل بینیم تکلیف بوای مجید چه میشه بعدا عازم سفر شو



ها نه
مامان ریحانا
6 آبان 90 22:55
اینجا همچنان هوا گرمه لذت این هوا رو ببر خواهر ما هنوز همچنان در کف هوای سردیم
خواستی بیای با لباس تابستونه بیا


راست ميگي مثله سري قبل سرم نياد با پالتو اومدم اونم برج 10 بوشهر هوا گرم بود
مامان پسر خرداد
7 آبان 90 9:00
سلام خیلی قشنگ بود واقعا آدم یاد بچگی می افته.منم همینطور اصلاً بیرون نرفتم با اینکه بیرون نرفتم باز بینی هانی گرفته .
مامان ماني
7 آبان 90 18:34
خيلي زيبا بود من و برد به دوران زيباي دبستان يادش بخير
مامان پسر خرداد
8 آبان 90 7:48
سلام .آره
مامان سارا
8 آبان 90 9:46
واااااااااااااي خوشبحالتون كه بارون ميبينين ما كه هنوز كولرهامون روشنه . چقدر ما بدبختيم راستي خيلي خوبه كه داري مياي حتما ميبينمت
مامان ماهان عشق
8 آبان 90 22:23
همیشه خوش باشین ایشالله.خاله سودی مبارکه.ایشالله خوشبخت بشی.
مامان ارميا
9 آبان 90 8:27
واقعا يادش به خير. مبارك باشه.هميشه به عروسي.
خاله ی امیرعلی(الهه)
13 آبان 90 23:34
بازم به خاله سودی تبریک میگم عزیزم اینجا هم از اول ابان اسمون یه ریز داره گریه میکنه سفر خوبی رو براتون ارزو میکنم ایشالاه خوش بگذره مواظب خودتون باشید