روزگار سپري شده
باز با دست كوچكت، امروز میروی تا مداد برداری می نویسی تو؛آب ، بابا، نان باز انگار، مشق شب داری شعرهای كتاب را از حفظ با صدای بلند میخوانی خوش به حالت كه یاد می گیری درس امروز را به آسانی درسهای كتاب می گویند: ژاله گلدان پر گلی دارد ژاله هر روز توی گلدانش آب را قطره قطره می بارد میروی در حیاط و می كاری توی گلدان خود ، گل لاله كاش گلدان كوچكت می شد مثل گلدان پر گل ژاله به همين سادگي روزگار ميگذره الان ديگه امير حسين من برا خودش مردي شده واقعا تا چشم رو هم بزاريم روزگار سپري شده اينم نتيجه شيطنت، داشتي با خاله ستايش جونت بازي ميكردي كه بالا ابرو راست خورد به لب طاقچه خونه پدر جونينا و شكست 4 تا بخيه خوردي واي وقتي دا...
نویسنده :
مامان ستاره
9:48